اداره امور ایثارگران
گفتگوی اختصاصی با رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس، محمود آقاجانی
در سالروز هفته دفاع مقدس
دفاع مقدّس در تاریخ ملت ایران، از دوران تأثیر گذار و فراموش نشدنی است. یادکرد خاطرات آن دوران، علاوه بر ارج نهادن به فرهنگ فداکاری و ایثار گری، زمینهساز آشنایی نسلهای آینده با فرهنگ جهاد و دفاع از حق و تمامیّت ارضی ایران است..

محمود آقاجانی سرباز دوران دفاع مقدس که طی سالهای۱۳۶5و ۱۳۶7 در مناطق عملیاتی
حضور فعال داشت؛ که خاطرات زیبا و شیرینی از آن دوران دارد.
- - درابتدا خود را معرفی کنید و اینکه در چه سالی وارد جبهه شدید و چه مدت حضور داشتید؟
بنام خدا با عرض تشکر از شما که بستر این گفتگو را فراهم کردید، بنده محمود آقاجانی هستم.
از پرسنل ستاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی .
خرداد سال 65 وارد خدمت مقدس سربازی شدم و تا مهر 67 به مدت 23 ماه در جبهه حضور داشتم .
- - چگونه از شروع جنگ باخبر شدید؟
در ابتدای جنگ برادر های بزرگترم جزء اولین اعزامی ها به جبهه بودند و شروع جنگ را از آن تاریخ به یاد دارم.
- - چگونه شد که به فکر جبهه رفتن افتادید؟
آنروزها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، معتقد بودیم تکلیفمان برای پاسداشت خون شهدا و برپایی نظام اسلامی حضور در جبهه هاست؛ اما سنم و خانواده اجازه نمیدادند.
برادرهایم هربار که از جبهه بر می گشتند و خاطراتشان راتعریف میکردند شور و اشتیاق من را برای حضور در جبهه بیشتر میکردند. تا اینکه موعد خدمت سربازی شد و برای من
فرصت خیلی خوبی بود و خیلی سریع همه کارهای مربوطه رو انجام دادم و عازم شدم .
4 - در چه عملیاتهای مهمی شرکت داشتید؟
در عملیات کربلای 5 و عملیات فاو
- - قدری از حال و هوای آن دوران،همرزمان،دوستان و... بفرمائید؟
جبهه همه اش عشق بود و ایثار، هر شخصی که حتی اگر یک روز ، با رزمندگان و ایثارگران بوده کاملا آشکار هست که جبهه و جنگ تحمیلی با همه سختیهایش به لحاظ معنویت و تقدم
ارزشهای دینی و اخلاقی مثل یک دانشگاه بود. از خود گذشتگی و ایثار رو میشد در هر رزمنده ای دید.
- - خاطره ایی که برای تان سختی و مشقت های دوران دفاع مقدس را تداعی می کند، تعریف کنید؟
قطعاً کمبودهایی در همه زمینه ها در جبهه وجود داشت و اگر بخدا توکل نمی کردیم تحمل آن خیلی سخت بود. یادم می آید که من در پست نگهبانی مشغول بودم .
در فصل سرما و شبهای سرد و سوزان و کشنده و در تاریکی شب با همرزمانم ساعتها در میان گل و لای می نشستیم و تا صبح نگهبانی می دادیم تا جاسوسهای دشمن از خط مقدم عبور نکنند. ولی سخت ترین
خاطرات دوران دفاع مقدس شهادت همسنگران و همرزمانی بود که ماهها کنار هم بودیم و از آنها خاطرات زیادی همراهمان به جا مانده است. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
- - صحبت پایانی خود را به عنوان حسن ختام بفرمائید؟
شهدا برای این آب و خاک جنگیدند . ما ، یک به یک مسئولیم که به ارزشهای دینی خود احترام راسخ بگذاریم و دنبال رو اهل بیت و شهدا باشیم .
در پایان جا دارد از شما و دفتر امور ایثارگران دانشگاه و کلیه عزیزانی که در جهت زنده نگهداشتن فرهنگ هشت سال دفاع مقدس تلاش می نمایند، تشکر و قدردانی داشته باشم.
دفتر ایثارگران با تشکر از لطف شما وآرزوی توفیق روز افزون، از حضور شما بزرگوار در این گفتگو سپاسگزارم.
نظر