×

اطلاعات "Enter"فشار دادن

  • تاریخ انتشار : 1397/07/07 - 08:20
  • بازدید : 538
  • تعداد بازدید : 91
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه
اداره امور ایثارگران

گفتگو با حجت اله عباسپور یکی از رزمندگان دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس، سالروز پاسداری از ارزش ها و مرزهای شرف و عقیده در راستای آرمان های والای اسلامی انقلابی می باشد که وحدت، ایثار و تمسک به دستورات الهی از مهمترین برکات آن بوده و جلوه گاه اثبات هنر عشق ورزی ایثارگرانی است که خالصانه و به نیت قرب الهی و صیانت از آب و خاک و عزت و شرف ایرانی، نقوشی زرین در دفتر انقلاب ترسیم نمودند. به همین مناسبت پای صحبت‌های یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس نشستیم، شاید پنجره‌ای به دوران دفاع مقدس گشوده شود.

  

  • در ابتدا خود را برای ما معرفی کنید ؟ حجت اله عباسپور متولد سال 1345- از شهر  آستانه اشرفیه  - در حال حاضر در حوزه ریاست دانشگاه مشغول به خدمت رسانی می باشم .

   

  •  در چه سالی وارد جبهه شدید و چه مدت حضور داشتید؟ 

 

از آبانماه 64 الی آبانماه 66 برای خدمت دوران مقدس سربازی به جبهه اعزام شدم و بعد از آن 3 ماه بطور داوطلبانه حضور داشتم.

  • اولین اعزام شما از کدام منطقه بود و از چه طریقی اعزام شدید؟

 از شهر آستانه اشرفیه به مناطق جنگی جنوب 24 ماه سربازی که حتی آموزش دوره را در منطقه جنگی بودم اعزام شدم و در ضمن چندماه متوالی در غرب کشور هم حضور داشتم .

 

  • چگونه شد که به فکر جبهه رفتن افتادید؟

همان‌طور که رسانه‌ها در سال ٥٩ منعکس می‌کردند، شرایط، شرایط خاصی بود که نیاز داشت مردم برای حفظ انقلاب در صحنه حاضر باشند. من هم به نوبه‌ خود برای انجام وظیفه حاضر شدم . من خانواده ای بزرگ شدم که واژه ی دفاع و رشادت برایشان تازگی نداشت و برادرنم پیش از من در جبهه حضور داشتند.

 

  • عکس‌العمل خانواده از رها کردن تحصیل و رفتن به جبهه چگونه بود؟

همانطور که گفتم خانواده معتقدی دارم و این که دشمن به کشور ما حمله کرده بود و فکر می کنم  وظیفه همه ما دفاع از مملکت اسلامی است .

  

  • در طول دوران دفاع مقدس عنایت خدا را در کجا و چگونه دیدید؟

 

از کوچک‌ترین تا بالاترین مورد عنایت خداوند متعال بود که جنگ را پیش برد. خداوند متعال در لحظه لحظه این جنگ نابرابر حضور داشت و دست خدا در همه جا دیده شد.در طول جنگ تحمیلی دهها بار کمک خداوند را در مقابل چشمانم دیدم ولی در آخر همه عنایات خداوند همان شهادت در راه اوست.

 

  . خاطره‌ای که برای‌تان سختی و مشقت‌های دوران دفاع مقدس را تداعی می‌کند، تعریف کنید؟

خاطرات زیادی از مناطق جنگی دارم، ولی کسانی که در منطقه جنگی حضور پیدا می کردند از خانواده ، خواب، غذا و غیره گذشت می کردند و فکرشان فقط بیرون راندن دشمن از خاک عزیزمان بوده است.

 

  • صحبت پایانی خود را به عنوان حسن ختام بفرمایید؟

سال ها جنگ تحمیلی همه مردم را در گیر کرده بود، صدام به جزایش رسید . فقط از خدا می خواهم که هیچ وقت جنگ نباشد و همه در صلح و صفا به زندگی خود ادامه بدهند. خداوند انشااله که آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند.

و من الله توفیق

  • گروه خبری : عمومی
  • کد خبر : 67746
کلید واژه

نظرات

0 تعداد نظرات

نظر

متن استاتیک شماره 39 موجود نیست